حسین تنهاست .
الله الله عطر و بوی مجتبی آمد از راه قاسم می رود به سمت قربانگاه
چه ماجراییست بلای اعظم عجب بلائیست بلای اعظم
بند 2
عمو/اگر لشگر امد به سویم اگر بسته شد ره به رویم براورده شد آرزویم
پدر اینجاست
عشق زینب من احلی من العسل دارم بر لب بر تن مانده جای پاهای مرکب
به دست و پایم حنای خون است به قامت من ردای خون است
بند3
عمو/اگر رفته تاب و توانم شکسته اگر استخوانم غمی که زد آتش به جانم
غم زهراست.
آوا دارم ارثیه ز مادرم زهرا دارم
بر لب ذکر روضهء بابا دارم
به ماتم او نشسته ام من
به یاد کوچه شکسته ام من
,الله ,شکسته ,خون ,ام ,بلای , به ,رفته تاب ,تاب و ,اگر رفته ,استبند3عمو اگر
درباره این سایت