مهربانی تو خدا از تو جدا شدم من عاصی
زندانی گنه و جرم و خطا شدم من عاصی
عبد سرافکنده منم از گنه شرمنده منم
لیکن از لطف و کرمت ای خدا اکنده منم
گذشته از حد شد خطای من العفو ولی خجل هستم خدای من العفو2
گشته از دیده ء دل اشک خجالت روان خون کردم با گنهم قلب امام زمان
شکسته قلب و رو سیه م ببین که من گم کرده ره م رهی نشانم ده
بده به راه خود مددم برای ترک فعل بدم خودت توانم ده
بند2
مهربان کن تو نظر بر من و بر خرابی حالم
امدم توبه کنم از گنه و بدی اعمالم
امدم تا در بزنم تا بگیرم از تو جواب می شوم پاک از گنه م با نگاه طفل رباب
روسیه و گمراه به دیدگان تر گرفته ام ذکر یا علی اصغر
روی دستان حسین میشود حاجت روا پاره حنجر شده و میزند او دست وپا
به سمت خیمه خون خدا میبرد اورا زیر عبا خمیده و مضطر
چه صحنه هایی دیده شده به اسمان پاشیده شده خون علی اصغر
درباره این سایت