نگه نداشتن حرمتت رو میون کوچه کشوندنت اتیش زدن در خونه تو بادست بسته بردنت
غریب موندی بینه یه شهر نامرد اقا2 توی اتیش گفتی مددمادرزهرا
غریب یابن اهرا.
بند2
پیچیده بازمیون خونه شعله ی زهرازکینه ی حیدر داره اقامیباره مثله ابربهاری به یادمادر
پشت دراومدمادرمابه دست شعله معجرافتاد جلوچشم اهل خونه در به روی مادرافتاد
هنوزبایاداون لگدخون میباره علی بعدازمحسن به فکرمسماره
غریب یابن اهرا
بند3
وصیت شیخ الایمه دمای اخرباشوروشین گریه کنیدبرای جدم روزی نمیشه مثل حسین
ای وای ازاون دمی که اقا تنها وزخمی رفته ازحال اتیش زدن به خیمه ها تنش به غارت رفت توگودال
سرش رونی بودو زینب بی یاراومد2 چشم سقا روشن سربازاراومد
غریب گیراوردنت
,ی ,روضه ,خونه ,تو ,یابن ,روضه ی , اتیش , اتیش زدن , , گریه
درباره این سایت