بسم الله نسیمی که از سمت پرچم رسیده
داره میگه بوی محرم رسیده
بازم مادری با قد خم رسیده
بسم الله سلام ای امیری که نعم الامیری
ندارم من از روضه و گریه سیری
یه وقت از ما این نوکری رو نگیری
یه شال عزا و یه پیرهن سیاهه
که تنها پناهم تو شهر گناهه
یه آه بلند و یه اشک روونه
که ما رو یه روزی به تو میرسونه
حسین جان حسین جان
یک ساله درسته دل من سرا پا گناهه
همه دل خوشیم این لباس سیاهه
دل من هنوزم توی قتلگاهه
یک ساله دل من توی روضه سختی مونده
کی قلب سه سالت رو آقا سوزونده
کی بچت رو توی بیابون کشونده
کی مثل سه ساله مصیبت کشیده
کی خورده شبیه رقیه کشیده
کی هم دامنش سوخت
کی هم معجرش سوخت
کی بین آتیش تو خیمه سرش سوخت
درباره این سایت